س  وگند به آن نیمه شب رمزآلود که اولین شکوفه جهان متولد شد ، سوگند به آن سپیده دم نخستین که آغازگر مشرق ها  و  مغرب های زمین گردید ، سوگند به  ناسروده ترین  ترانه آن نی ها  که در صلب  نیستان ها  و  رحم بیشه هایند ، سوگند به اشباح  گریزان  غروبهای بدرقه  و بغض  گلوگیر  شامگاهان  وداع .

 

می دانید  روزی  در کنار شقایقی  به  زمین  فرو خواهم رفت  یا  چون سایه ای  در سروستان  های  کهن  ناپدید  خواهم شد!  روزی  به همراهی تصویر به دیار آینه ها  خواهم  رفت یا در گردنه اساطیر به  قصه ها  خواهم   پیوست  ،  آنگاه  بهار می رسد  و سبزگان  برناپدیدگاه  من  می رویند  و  شاخه  بادامی  که  میزبان  شکوفه هاست  بر مزار من شبنم  خواهد  چکید .

 

دل صحرایی مرا قبله گاهی نیست.

ب  هار خواهد آمد و لاله های جهان بر گرد آرامگاهم  ازدحام خواهند کرد ،  آنگاه از پشت یاسمنی خورشید نگاه تو طالع خواهد شد    در حالی که ندیمه گانت آهوانند    از شاهراه آوند عبور خواهی کرد و در برابر آرامشگاه من خواهی ایستاد ،  سپس بغض آسمان آغاز خواهد شد و بر مقبره ام ، آرام
ترین اشک های جهان فرو خواهد بارید ...
 
                                             


  س  لام طول میکنم و درود عرض می نمایم ، اگر از حال من بخواهید تمام غربت های بیابانها شاهدند که صاحب خسته ترین و خار خورده ترین پاهایم و مجنون ، حقیرترین تعبیر من است.

اگر به احوالات بنده پی می برید بحمدالله به تعمیر تفکر و اصلاح احساس مشغولم و هیچ ملالی جز ادامه زندگی نیست و ناسلامتی ، حاصل است و بیماری بلبل است و فصل گریه گل است و کار مشکل است و غمی جانکاه در دل است .

به سکوت سلام می رسانم و از راه دور بر او درود می فرستم ، سلام مرا به پونه خانم ، و جویبارجان عزیز برسانید !

به قله بگویید عریضه مرا به آفتاب بدهد ! پرستو را سلام  می رسانم ! ابر سفید را سلام می رسانم ! برای مزرعه نگرانم ، آن سفارش مرا به دانایی یادتان نرود ! سلام مرا به بینایی برسانید و بگویید که منتظر دیدارش هستم .

مواظب احساس باشید که سرما نخورد . عشق را هرگز فراموش نکنید به گردن ما حق دارد ، ضمناً دو سه دقیقه به شادی بدهکارم ، زیاده عرضی نیست که دارای ارتفاع نباشد .

 

 

                                                  قربان شما تردید