آی عشق ٬ آی عشق ...


  ه  
ر جا از عاشقی بپرسید عشق چیست تنها به زخمهای خود اشاره می کند . عشق ، ترجمه زخم است . عشق حاشیه انسان بر کتاب آفرینش است . عشق ، خلاصه جهان است . عشق ، سرطان دوست داشتن است . عشق ، خرید و فروش پایاپای عاشق و معشوق است . عشق ، لک لکی ست که روی درخت خاطرات ما لانه دارد . عشق ، پنجره ای ست که ما از آن ازدحام جهان را تفسیر می کنیم .


عشق ، همه آغوش هایی ست که انسانها بر یکدیگر گشاده اند . عشق دل ماست تقسیم بر همه زیبایی ها . عشق کوچه ای است که دوست داریم از آن عبور کنیم . عشق ، اولین کت و شلوار ما در شب عید خود آگاهی است . عشق اولین حقوق ما از بادجه معرفت است . عشق اولین پاداش ما از حسابداری الهی است .


عشق ، عقد دائمی ما با غربت است .
  


 ا  
ی  آواها و آب ها بدانید که اطفال تخیل من معصوم اند و کودک عاطفه ام از این لالائی موهوم مبراست . ای آستانه ها و درگا ها ! فرو بسته بمانید و آن شبح شرقی را در خود بگیرید ، ای چلچراغ های  قدیمی و ای تالارهای کهن ! بر افروزید تا ملکه سایه ها به روشنائی دچار شود . ای  پرده ها  و ای  پستوها ! این گامهای ابدی را منعکس کنید و ای قبارها و دستگیره ها ، تصویر انگشتانه آن اندام ناکجائی را بر معجزه ها بنگارید !

 
اما صدای من ، به گردباد ماننده تر است.


ا 
ولین پاکت سیگار امروز هم تموم شد باید دومیش رو باز کنم . حرفی برای نوشتن نیست ، و شاید هست اما سکوت اجازه نمیده.


امروز تولدمه ، اما من ...