بهای سنگین آزادی

ماجرای رو که می‌خوام براتون بنویسم فاش شدن یک راز تکان دهنده است یک رازی که سه سال ٬ سه سال از شیرین‌ترین دوران زندگی یک جوان ٬ دوران دانشجویش مجبور بوده برای حفظ آزادی خود در خود پنهان کنه .
یکی از دخترای همکلاسی من دختری بود که میگفتن متاهل و سه سال که ازدواج کرده ٬ ولی من باورم نمی شد چون خیلی نشانی از شکستگیهای زندگی مشترک در چهرش نبود . این راز مربوط به این خانم که امروز تازه از زبون خودش به یکی از دوستان من بیان کرده بود . این شخصیت برای داشتن آزادی و حفظ این آزادیش و اینکه هیچ کس به عنوان یک دختر شاد و آزاد بهش آزار و اذیت نرسونه مجبور بوده حتی این راز رو به صمیمی ترین دوستش هم بیان نکنه .
حالا میبینید آزادی چه بهای سختی داره . تصورش رو بکنید سه سال دانشجویتون رو بین دوستان مجرد خود مثل یک متاهل رفتار کنید اونم فقط برای اینکه ترم اول متاهل شدین و به علت داشتن زنی دیگر از همسرتون جدا شدید و چون مجرد زندگی میکردید برای اینکه توی این جامعه که پر از کمبودهای ...... است مجبور بشید این جور سختی بکشید .

من خیلی ناراحت هستم برای این همه بی رحمی جامعه .

نظرات 2 + ارسال نظر
سامان پنج‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:57 ق.ظ http://metalhammer.blosky.com

سلام حسین.
بیا یه سر بزن نظرتو بگو.

ف - محبوس پنج‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:47 ب.ظ

بیا تا فرستیم ای دل به جان
برآن آشــــکارای پنهان درود

الا ای همسفر برخیز برخیزیم
زمین زشت است و نفرت خیز
بیا تا بازگردیم سوی آسمانهامان شگفت انگیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد