نوعی دیگر

همونطور که دیروز گفتم قصد دارم قسمتی رو به صورت ثابت به روی نوشته هام بذارم که قرار بود اسمش گلواژهها از دیدگاه سکوت باشه ولی تصمیم گرفتم تبدیلش کنم به واژهها از دیدگاه سکوت .

ابر: تخیل دریا . وقتی خیال کوه به سر دریا میزند ابر متولد میشود .ابر میل دریا به گلدشت و تماشاست .قدم دریاست بر فرق زمین ٬ ابر قدم زدن دریاست ٬ ابر ٬ پرواز دریا بر کرانه های جهان است ٬ ابر٬ دریای رهایی یافته است ٬ دریائی که به فراست آزادی می افتد . ابر سوختن دل دریا از دوری خورشید است .دریا ٬ آینه خورشد است و ابر تصویر بی کرانگی .
نظرات 2 + ارسال نظر
صنم چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:50 ق.ظ http://sogmad.blogsky.com

حسین جونم
من هزار دفعه تا خورشید رفتمو برگشتم
خیلی با حاله
می گن می سوزی
ولی من نسوختم
دلم پر تاوله ولی یکیشم درد نداره
گرمی خورشید به هزار تا تاول می ارزه
وقتی ابر می شی تازه اینو می فهمی
دوست دارم حسین جون
مرسی که بهم سر می زنی

مرتضی پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:53 ب.ظ http://raavi.blogsky.com

سلام وبلاگ پر باری داری دوس داشتی بگو بلینکیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد