ه نر کاردستی محبت است . ما وقتی بچه بودیم برای جاهای بی آدرس نامه می نوشتیم . صبح ها مثل گنجشک دور سماور خورشید جمع می شدیم .
نزدیکی های قرن هشت و نیم صبح می زدیم به بیستون که کوه کنی فرهاد را تماشا کنیم . عصرها حوالی دوره قاجاریه قدم میزدیم . جنگل ما را یاد میرزا کوچک خان می انداخت ، هر وقت خسته می شدیم سری به قهوخانه نقاشی های کمال الملک می رفتیم ، نهضت تنباکو دود می کردیم و معاهده ترکمان چای می نوشیدیم و تا نزدیکی های چاپ سنگی با مجاهدان مشروطیت بحث سیاسی می کردیم . تنگ غروب صدای توپچی های نادر بلند می شد .
البته توپچی های نادر کار شاعرانه ای نمی کردن ولی هر چیزی که قدیمی می شود ارزش شاعرانه پیدا می کند .
خیلی از اشیاء گذشته امروز شعرند .
ا مشب در دشت شعله ها هستم ، در دیار زبانه ها ! امشب در مسافرخانه مرگم ، با اجساد باد کرده آرزوها ، امشب در رفیع ترین قلل تنهایی بسر می برم ، در گمنام ترین محله بدنامی ، امشب بر دروازه دوزخ به همراه گناهی معصوم ایستاده ام و به حسرت ، خوش سیمایی می نگرم که از آن سوی سرنوشت آمده است ، امشب مرا به درگاه پنجره ای که بر ما هتاب پر ستاره ای گشاده است ، به دار آویخته اند و در حالی که روحم را در گداخته ترین آه های جهان عذاب می دهند ، به شبنم آمیزترین گل های عالم می اندیشم ...
امشب در شیون آه ها هستم در گورستان کهنه خاطرات ، امشب در فراموشی خیالم در پستوهای سرگردانی ، امشب اشکی معصومم که بر جنازه گناهی عفیف فرو ریخته است ، امشب بی ستاره ترین شب آسمان را در بی روزن ترین سیاهچالهای تقدیر نظاره می کنم ، امشب در ماهتاب ساحل تنهایی دست در دست کهنه ترین آرزوهایم انداخته ام و بر خیالی ترین شبح ماه در غلیظ ترین مه خداحافظی می نگرم ، امشب در تلخ ترین دقایق شیرین ، با خونین ترین ثانیه های فرهاد دست به گریبانم .
امشب جسمم را در سر آغاز روحم بجا گذاشته ام.
ه ر جا از عاشقی بپرسید عشق چیست تنها به زخمهای خود اشاره می کند . عشق ، ترجمه زخم است . عشق حاشیه انسان بر کتاب آفرینش است . عشق ، خلاصه جهان است . عشق ، سرطان دوست داشتن است . عشق ، خرید و فروش پایاپای عاشق و معشوق است . عشق ، لک لکی ست که روی درخت خاطرات ما لانه دارد . عشق ، پنجره ای ست که ما از آن ازدحام جهان را تفسیر می کنیم .
عشق ، همه آغوش هایی ست که انسانها بر یکدیگر گشاده اند . عشق دل ماست تقسیم بر همه زیبایی ها . عشق کوچه ای است که دوست داریم از آن عبور کنیم . عشق ، اولین کت و شلوار ما در شب عید خود آگاهی است . عشق اولین حقوق ما از بادجه معرفت است . عشق اولین پاداش ما از حسابداری الهی است .
عشق ، عقد دائمی ما با غربت است .