ا نسان گل صد برگی است . انسان دلی به زیبایی حوا دارد . انسان قدر رنگین کمانهای تجلی را می داند . انسان می تواند با فرشتگان ازدواج کند .
انسان شیفته دختران ملکوتی است . هیچ کسی نمی تواند قلبش را مچاله کند و دور بیندازد . هیچ کس نمی تواند یک شب بیرون از رختخواب احساساتش بخوابد . همه به وظیفه درونی خود عمل می کنند . همه احساسات خود را رنگ می زنند وتوی ویترین تکلمشان می گذارند . همه زیر ابروی عشقشان را می گیرند . همه از خیابان نفسانیت خود خرید می کنند .
همه چیز در این عالم ، شکل استعاره دارند .
تا ابد ...
ا مروز غروب در حالی که با عجله از خیابونها عبور می کردم تا خودم رو به سینما برسونم از جلوی فروشگاهی رد شدم که اونجا معشوقه ام هست.
من خیلی معشوق ام رو دوست دارم و فقط سالی چند بار بیشتر نمی تونم باهاش سر یک میز باشم ، آخه مادرم از معشوق ام خوشش نمیاد .
ولی دیگران نه از روی عشق بلکه از روی حوس معشوقه من می تونه بارها و بارها در سال سر میزشون باشه . ای کاش مادرم میدونست من چقدر عاشق ماهی هستم .
تا ابد ...