ه  
نر کاردستی محبت است . ما وقتی بچه بودیم برای جاهای بی آدرس نامه می نوشتیم . صبح  ها مثل گنجشک دور سماور خورشید جمع می شدیم .

 

نزدیکی های قرن هشت و نیم صبح می زدیم به بیستون که  کوه کنی  فرهاد را تماشا کنیم . عصرها  حوالی  دوره  قاجاریه قدم میزدیم . جنگل ما را یاد میرزا کوچک خان می انداخت ، هر وقت خسته می شدیم سری به قهوخانه  نقاشی های کمال الملک می رفتیم ، نهضت تنباکو دود می کردیم و معاهده ترکمان چای می نوشیدیم و تا نزدیکی های چاپ سنگی با مجاهدان مشروطیت بحث سیاسی می کردیم . تنگ غروب صدای توپچی های نادر بلند می شد .

 

البته توپچی های نادر کار شاعرانه ای  نمی کردن  ولی هر چیزی که قدیمی می شود ارزش شاعرانه پیدا می کند .

 

خیلی از اشیاء گذشته امروز شعرند . 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
عمو رضا چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:49 ب.ظ http://amooreza.blogsky.com

به توپ بسته شدن مجلس هم شعر است. مرگ کیوان و جزنی و چه می دانم رضایی ها همه شعر است. کشتار تبار ما شعر است. آزادی و امید هم که خوب می دانیم شعرند دیگر.

او چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:29 ب.ظ http://mr-he.blogky.com

طنز پرداز شدی؟

مریم سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.comfort.persianblog.com

مرسی... خیلی قشنگ می نویسی... خوشحالم که جاده زندگی منو به سمت نوشته های تو هم هدایت کرد... راستی لطفا نوشته های منو اگه حال داشتی و خوندی نقد کن... دلم یک نفاد منصف ولی بیرحم می خواد تا بدونم چی کار می کنم... مرسی

مریم پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.comfort.persianblog.com

چرا به روز نمی کنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد