ای صمیمی دوست !
گاه بیگاه
لب پنجره خاطرهام می آیی
ای قدیمی
ای خوب !
تومرا یاد کنی یا کنی
من به یادت هستم
آرزویم همه سر سبزی توست
دائم از خنده لبانت لبریز
دامنت پر گل باد .
بالاخره تموم شد،
خدمت مقدس ( ... )۱ سربازی هم تموم شد ،
به همین راحتی و به همین خوشمزگی.
۱.یک حرف بد ـ بلکم بیشتر ـ یک جمله بد خودتون جایگزین کنید.
پ ارسال دمای اجاره اندوه ، اینقدر بالا نمی آمد . امسال تمام عاطفه ام را قرض داده ام ، من هرگز نمی توانم لبخندم را احتکار کنم . دلم می خواهد مردم از جنازه متعفن آرزوهای من ناراحت نشوند . می خواهم طی شصت سال خودکشی کنم . این طوری ، مرگ دستپاچه می شود .
باز هم از خود جلوتر افتادم ، منظور من از این ابر پراکنی کوتاه ، ارائه یک چشمه کوچک از خورشید بود ، حالا دوباره پاییز برگشته است .
من را خوشم به کنایه کاج ، به اشاره ابر ، به سایه سپیدار ، به تکان های موهومی که علف ها دارند ، به پرندگانی که در پشت درخت اند . می خواهم برای ایل های آینده شعر بگویم ، برای دهقانانی که جنازه مرا پرچم خواهند کرد در سال مرگ رود .
من اگر جای من بودم از این زندگی قطره ای و حیات مدرج به تنگ می آمدم و از درویشان شقایق ، طریقه خودسوزی را فرا می گرفتم .
من اگر جای من بودم ...