ا مروز هم گذشت ٬ یک روز دیگه از تابستون هم گذشت ٬ وای خدا تا چند روز دیگه تابستان تمام میشود و آبهای « سراب » از آسیاب خواهند افتاد ٬ باغها ٬ خالی و سنگ چینها متروک خواهند ماند ٬ و طوفانهائی که در درههای کوهستانی سکنی گرفتهاند ٬ یادگارهای محبوبم را فرو خواهند شست .
در دلم زمزمه میکنم ٬ اکنون در کنار « کوکنارها » بایست و گریه کن ٬ تا تابستان به پایان نرسیده است ٬ کمی در برکههای که از آنها برای محبوبت پروانه گرفتهای سیاحت کن ٬ و آن ابرهای سپید کوچک را به شهادت بگیر ٬ و از آنها بخواه تا خبر بیماری نگاهها و بیخوابی چشمهای تو را به محبوبت برسانند ٬ بگو اگر بازنگردی تمام این درختان گردو را به صاعقه نفرین خواهی کرد .
چندی قبل یک فرشته ازمن پرسید ٬ ای عاشق معنی عشق چی میشه و حالا جواب اون فرشته رو میدم .
عشق روشنایی دانش رو تاریک میکنه تا جلوه معشوق فراهم آید .
سلام حسین جان
ما از سفر آمدیم. جایت خالی بود.
تو که منای عشقی به من معنا بده
سلام حسین جون
بابا تو آسمونها دنبالت میگشتیم رو زمین پیدات کردیم هر دو ماه یه دفعه میای کامنت میذاری میگی بی معرفتی آخه نوکرتم خوبه حالا ایراپورت داری برو ببنی از چه جاهایی اومدن به وبلاگت.
حسین میخوایم یه دست راحتی بخریم اگه از آشنا بخریم خیلی بهتره آدرس مغازه‌رو میل بزن
قربون تو
آخ جون پاییز داره میاد !!!!!!!!!
سلام حسین جان
عشق یعنی تا ابد ابی شدن
عشق یعنی لحظه ای بارانی و
لحظه ای شفاف و مهتابی شدن !
همیشه عاشق بمانی .