شعر ٬ شاعر



 آ  خر مگر می شود با کلمات تظاهر کرد ؟  پس تکلیف معانی گردن کلفتی که پشت  واژه ها منتظرند چه می شود ؟ آخر چگونه می توان تنها از تظاهر به کلمات به تظاهرات پرشکوه معانی رسید ؟ آخر چگونه می شود با بهم زدن جدول کلمات و اختلال در نظم واژه ها و اغتشاش در خیابان تکلم به جائی رسید ؟


کلمات ، قانون دارند . معانی با مکانیسم خاصی از ناخوداگاه شاعر به وسط تخیل می پرد . هنر آن است که بتوان از دل کلمات و از زیر دندان الفاظ  گوهر معنی را  ربود . به فرض با چند واژه سرگردان هم بشود گشتی در کوچه معانی زد ، دست آخر تکلیف رساندن مسافر مطلب ، به ایستگاه مقصود چه می شود و این همه فیس الفاظ  در افاده معانی به مخاطب راکدام نویسنده حساس تحمل خواهد کرد ؟


هر کسی نمی تواند پشت ماشین تایپ بنشیند و شعر مخابره کند ، باید روح شاعر بر کلمات و کلمات بر روح شاعر مسلط باشند . هیچ کامپیوتری  نمی تواند حتی یک خط هم شعر بگوید . خیلی از شعرا فرماندهان لشگر واژه ها و استخدام کنندگان بیشترین کلمات در شعر معاصرند اما متأسفانه با این همه کلمات کلامی ، نتوانسته اند حتی یک کلمه حرف فلسفی نیز سرهم کنند .