وای ....
نوشتن با موسیقی وای ......
چه لذتی داره ٬ من که نمی تونم بهش فکر نکنم تو رو نمی دونم.
دیروز که از پنجره ماشین به اطرافم نگاه میکردم دیدم ٬ مردی برپایه مجسمه‌ ایستاده و آواز اساطیر رو میخونه ٬ زنی بساط زیبائیش را پهن کرده ٬و روژ شراب و سایه چشم آفتاب میفروشد٬ گوشواره خوشه ها ٬سینه ریز ستارگان ٬ لبنیات فرشتگان ٬ ملکی بر سکو تکیه داده بود و داد می زد داغ داغ محبت ٬ مرهم سینه اس ٬ یخ در بهشت ٬ وای چه رویای قشنگی دیدن مردم اطرافم که هر کدوم یک فرشته هستن و هر کدوم یک رمان بی پایان .
من همیشه عاشق رمان و فیلم بودم چون هردوشون یک جور زندگی کردن در مکان و زمان دیگری بوده .

 واژه‌ها از دیدگاه سکوت

برباد رفته: رُمان عمر ٬ تراژدی خاطرات ٬ نمایشنامه عاشقان جهان ٬ رقیب دیرینه هملت ٬ سر گذشت گرسنگان محبت ٬ یاداشتهای پراکنده دلدادگان ٬ حاصل خرمی دوست داشتن .