ا
ی آواها و آب ها بدانید که اطفال تخیل من معصوم اند و کودک عاطفه ام از این لالائی موهوم مبراست . ای آستانه ها و درگا ها ! فرو بسته بمانید و آن شبح شرقی را در خود بگیرید ، ای چلچراغ های قدیمی و ای تالارهای کهن ! بر افروزید تا ملکه سایه ها به روشنائی دچار شود . ای پرده ها و ای پستوها ! این گامهای ابدی را منعکس کنید و ای قبارها و دستگیره ها ، تصویر انگشتانه آن اندام ناکجائی را بر معجزه ها بنگارید !
اما صدای من ، به گردباد ماننده تر است.