م ی‌اندیشم ، به آینده‌ای که به فردا‌ها ختم می‌شود .
آری نمیدانم که آیا با کودکی کردن تا کی می‌توانم زنده بمانم ، ای کاش می‌شد ، ولی هرگز وجود غیر ، مغدور نمی‌باشد .

به صداهای افراد خیره شده‌ام ، به اطراف گوش می‌دهم ، سر تا پا گوش شده‌ام ولی نمی‌بینم
 نمی‌دانم برای چه نمی‌بینم . چرا تا حال صورتکها را فراموش کرده‌ام ، چرا هرگز به فراسوی زمان نیندیشیده‌ام ، ولی چرا  ؟
چرای حال خودم هستم ، خود که در آغوش زیبائیهای صورتکها موجود خواب شده‌ام ، خود که در افسون آرزوهای پوشالی شناور هستم .

آری دوباره باید برخاست ، ولی ای‌ کاش  می‌شد .
آخر تا کی ، تا چند مرحله دیگر باید برخاست . 
باید برخاست برای دیدن زیر صورتکها ، باید برخاست برای فرامش کردن و نادیده گرفتن مه موجود میان ما و حقیقت .



واژه‌ها از دیدگاه سکوت:

باج: رشوه قدیمی ، حق سبیل جدید ، تنخواه‌ گردان گردن کلفتها ، بودجه‌جاری لاتها ، عوارض الواط ، مالیات مستقیم چاقو کشان .




حال در پاسخ گوئی به ذهنهای کنجکاو و پرسشگر عرض کنم به خدمت دوستان گرامی که لینک جدیدی که می‌بینید مربوط به ...... ؟؟؟؟؟

تا ابد ...


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد